منتقم خون شهیدان خواهد آمد

ساخت وبلاگ
امروز اجبارا" مسافرت رفتم. معلم دخترم فرشته برایم نوشته بود که فرشته در تکلیف جدول ضرب ضعیف است و باید کمک نمود تا به کلاس برسد. فرشته هم که خانه به دلایل نگفتنی ، روز مادر آزارش میداد و نمیخواست در یادگیری همراهی کند ، یک نقاشی زیبا از مادرش که در سبزه زار بهشت کشیده بود ، که خود فرشته در حال گل دادن به مادرش بود. ناگفته نماند که از شب قبل به قدری گریه کرد که جانم به لب رسیده بود.چاره ای نبود جز تغییر مکان ، چون حضور فامیل و نزدیکان هم قادر به حل مسئله نبودند. بهمراه فاطمه خواهرش رفتیم مشهد اردهال زیارت حضرت علی ابن محمد الباقر که برادر حضرت امام صادق علیه السلام رئیس مذهب جعفری میباشند. زیارت ایشان همانند زیارت امام حسین علیه السلام در کربلا میباشد. در مسیر رفت حدود یک ساعت کمی بیشتر جدول ضرب کار کردیم.( ایشان دقیقا همانند جدشان تشنه سر بریده شدند و چند روزی بدن بی جان و بی سر بر روی زمین مانده بود. تمام یاران ایشان که اکثرا از فرزندان و نوادگان ائمه بوده اند در این نبرد مانند یاران امام حسین علیه السلام بی سر و بدون کفن بر روی زمین باقی مانده بودند. تا عده ای از مردم محله فین کاشان برای تدفین آمده و ایشان و یارانشان را غسل و کفن نموده و دفن مینمایند.)از مشهد اردهال به شهر کاشان ، منطقه فین رفتیم که متاسفانه دیر رسیدیم و باغ فین تعطیل بود. جای همگی خالی ، رفتیم رستوران سنتی که بسیار عالی بود و بچه ها بسیار بسیار کیف کردند. البته باز هم یاد مادرشان اولین گزاره مطروحه بود. ولی به حمد خدا همه چیز به آرامی و در آرامش کامل گذشت. در راه برگشت هم بیست دقیقه ای جدول ضرب کار کردیم. خلاصه جدول 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 را تقریبا مسلط شد. مابقی را تا پارکینگ منزل خواب بودند. آنقدر معصوم منتقم خون شهیدان خواهد آمد...
ما را در سایت منتقم خون شهیدان خواهد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanarabo بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1402 ساعت: 13:04

شب عمل جراحی قلب باز همسرم ، زمان با سرعتی حرکت میکرد که گاهی اوقات ما را جا میگذاشت. ولی وصیت هایش را هرگز از یاد نبرده و نمی برم. به او گفتم در اثناء کار اگر ملائک آمدند و به لطایف الحیل خواستند ترا ببرند قول بده که نروی ، سر قولش ایستاد. ولی نمیدانم چه شد که بار آخر برایش خدا بانگ الرحیل زد و در رودربایستی خداوند ماند ؛ .... و رفت.خاطرش نیست ، ولی خوب به خاطر دارمکه در آغوش خودم ، قول نرفتن میداد + نوشته شده در یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 18:40 توسط حسین عرب  |  منتقم خون شهیدان خواهد آمد...
ما را در سایت منتقم خون شهیدان خواهد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanarabo بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1402 ساعت: 13:04

قسم به خدایی که همواره مرا در آغوش دارد .....

فریادی به بزرگی و عظمت سکوت قبل از خلقت ؛ در سینه ام محبوس است ....

و خدا کند که به رسواییم راضی نشود.

+ نوشته شده در یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 18:43 توسط حسین عرب  | 

منتقم خون شهیدان خواهد آمد...
ما را در سایت منتقم خون شهیدان خواهد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanarabo بازدید : 22 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1402 ساعت: 13:04

و اینچنین بوده و هست که خداوند به هر دلیلی که برای خودش محترم میباشد تصمیماتی گرفته که ما به این تصمیمات اراده خداوندی میگوییم. او اراده میکند و اجرا میشود. ما چاره ای جز تمکین و پذیرش نداریم. هر چه بیشتر در مقابل اراده خداوندی چون و چرا کنیم ، بیشتر متحیر خواهیم گردید. متحیر شدن اجازه ورود به وساوس شیطان را صادر میکند. ابلیس نیز در همین گوشه کنار ها منتظر نشسته است.خداوندا با اینکه دوست داشتم که من را به نزد خودت میخواندی و زهره برای سرپرستی فرزندانم باقی میماند ، اما راضی شده ام به این رفتن او. شاید او به بالندگی کامل رسیده بود ، پاک شده بود ، از بند گناهان رهیده بود و دیگر نیازی به ادامه در این دنیای فانی را نداشت. و شاید این بنده حقیر هنوز نیاز به چکش کاری بیشتر دارم.راضی هستم به رضای تواین گردن من و آن هم تبر ابراهیم تو + نوشته شده در یکشنبه دهم دی ۱۴۰۲ ساعت 16:58 توسط حسین عرب  |  منتقم خون شهیدان خواهد آمد...
ما را در سایت منتقم خون شهیدان خواهد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanarabo بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 19:04

همه عزاداری کردند و ان شاء الله که مقبول درگاه احدیت باشند. اما قسمت تلخ ماجرا از اینجا شروع میشود. همه رفتند دنبال روزمرگی هایشان. که البته این هم بخشی از زندگیست. اما تازه علی و بچه هایش و غم غربت چادر مادر .... درد عظیمی استنمیگویم همچون علی ، که خاک بر دهانم باد.... ولی من این بخش از غربت را به عمق وچودم درک میکنم.زینب در یک روز ، از چهار سالگی به بیست سالگی میرسد و باید چادر خاکی مادر را به سر کند و جواب زنان مدینه را بدهد.جایتان خالی رفته بودیم دیشب به مراسم مهر مادری در تالار فرهنگ و هنر قم. برنامه بسیار زیبایی بود. خدا پدر و مادر سید حمید رضا برقعی شاعر توانمند را بیامرزد. روضه ای خواند که عرشیان و فرشیان با هم ناله میکردند. و تله تئاتر هایی در مورد سقیفه و ادامه آن تا عصر عاشورا.باور کنید که تک تک بند های شعر آقای برقعی در مورد حضرت زهرا را در مدت 4 الی 5 ماه گذشته برای من خدا با سرعتی وصف ناپذیر مرور کرده بود. خصوصا اون بخش "ناحله الجسم" را.به یاد استیصالم در حیاط بیمارستان افتادم. بیاد شستن همسرم در غسالخانه ؛ آنهم وقتی گفتند که محرمش بیاید داخل برای کمک. خودم سینه و صورت کبود را دیدم. خودم استخوانهای شکسته سینه مجروح از جراحی قلب بازش را دیدم آن هنگام که برای احیاء فشرده بودند آن سینه مجروح را.من روضه را مکشوف دیدم. من ناحله الجسم را به عینه دیدم. حق دهید که مرده باشم. ولی در میان زندگان راه بروم و بگویم و بخندم. خیلی تلخ است. و این داستان هر شب من است که بارها تا به صبح بیدار میشوم بی علت. + نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم آذر ۱۴۰۲ ساعت 2:1 توسط حسین عرب  |  منتقم خون شهیدان خواهد آمد...
ما را در سایت منتقم خون شهیدان خواهد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanarabo بازدید : 51 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1402 ساعت: 13:58

رفت و غزلم چشم به راهش نگران شددلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شددر اوّل آسایش مان سقف فرو ریختهنگام ثمر دادن مان بود خزان شدزخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداونداینجا که رسیدیم همان زخم دهان شدآنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک،شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شدبا ما که نمک گیر غزل بود چنین کردبا خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شدما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیمیعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شدیک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سررفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شدبا هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفتمصداق همان وای به حال دگران شد + نوشته شده در جمعه یکم دی ۱۴۰۲ ساعت 14:29 توسط حسین عرب  |  منتقم خون شهیدان خواهد آمد...
ما را در سایت منتقم خون شهیدان خواهد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanarabo بازدید : 52 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1402 ساعت: 13:58

به حول و قوه الهی دوره چهارم تزریق تهاجمی از روز سه شنبه 1402/10/05 صبح زود آغاز گردید. دکتر آنکولوژیست تشریف آوردند و بنده را ویزیت نمودند.1 - اظهار داشتم که توانم به قدری تحلیل رفته که زانوانم تحملم نمیکنند. دکتر فرمودند که با دوز بسیار بالا و قوی به شما تهاجم نموده ام تا سلولهای سرطانی را به عقب نشینی وادار کنم. بنابر این شما باید بسیار ضعیف شده باشید ، نرمال است ، تحمل نمایید.2 - اظهار داشتم که خونریزی از زیر ناخن هایم و لخته های خون از بینی و گلو ، مقدار زیاد خونریزی از لبانم قوای بدنم را از بین برده است ، ایشان فرمودند که بدلیل از بین بردن لخته ها و ترومبوز بوجو آمده در ورید زیگولار چاره ای ندارید جز این تزریقات زیر حلدی صبح و شب (هر تزریق 6000 واحدی) ، تحمل نمایید.3 - اظهار داشتم که سمت چپ سینه ام در ناحیه بالای قلب که پورت کار گذاشته شده است سوزش شدیدی احساس میکنم ، ایشان فرمودند دارویی که با پمپ تزریق میشود بسیار قوی است و عروق شما را میسوزاند ، تحمل کنید.خدا را شکر که داستان بقدری ساده شده است و برایم کوچک و کوچکتر شده است. فقط نیاز به تحمل است. خوب ما هم تا بتوانیم تحمل میکنیم. مشکلاتم به همین ساده گی حل شد. خدا رو شکر.سه شنبه پس از جایگذاری سوزن پورت ، تزریق اول با دو دوز تزریقی در محل بیمارستان و یک دوز از طریق پمپ 24 ساعته در منزل به سر انجام رسید.چهار شنبه تزریق دوم با یک دوز تزریقی در محل بیمارستان و یک دوز از طریق پمپ 24 ساعته در منزل به سر انجام رسید. همچنین پس از تزریق رفتم دیدن دکتر قلبم و برای ایشان توضیح دادم همه مطالب را ، ایشان نیز رفتار درمانی برای ترومبوز را تایید نمودند و تاکید کردند جز تحمل چاره ای نیست. + نوشته شده در چهارشنبه ششم دی ۱ منتقم خون شهیدان خواهد آمد...
ما را در سایت منتقم خون شهیدان خواهد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanarabo بازدید : 47 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1402 ساعت: 13:58